چشم و گوش واکردن
لغتنامه دهخدا
چشم و گوش واکردن . [ چ َ / چ ِ م ُ ک َ دَ] (مص مرکب ) تمیز در نیک و بد پیدا کردن . (آنندراج ). با آگاهی و بصیرت در امری اقدام کردن :
تا کی ای مرغ سحر این ناله های بی اثر
صبر کن تا غنچه ٔ گل چشم و گوشی واکند.
چند روزی تربیت ای باغبان موقوف دار
تا چمن از نرگس و گل چشم وگوشی واکند.
رجوع به چشم و گوش باز شود.
تا کی ای مرغ سحر این ناله های بی اثر
صبر کن تا غنچه ٔ گل چشم و گوشی واکند.
تأثیر (از آنندراج ).
چند روزی تربیت ای باغبان موقوف دار
تا چمن از نرگس و گل چشم وگوشی واکند.
مخلص کاشی (از آنندراج ).
رجوع به چشم و گوش باز شود.