چرا شدن
لغتنامه دهخدا
چرا شدن . [ چ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خورده شدن . گیاه خوردنی چرندگان شدن . خوراک چرندگان شدن :
پنداشتم که دهر چراگاه من شده ست
تا خود ستوروار مر او را چرا شدم .
|| چراگاه شدن . مرتع شدن . رجوع به چرا شود.
پنداشتم که دهر چراگاه من شده ست
تا خود ستوروار مر او را چرا شدم .
ناصرخسرو.
|| چراگاه شدن . مرتع شدن . رجوع به چرا شود.