ترجمه مقاله

چانف

لغت‌نامه دهخدا

چانف . [ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای پنجگانه ٔبخش بمپور شهرستان ایرانشهر که در جنوب بمپور واقع شده و از شمال بدهستان مرکزی ، از خاور به کوهان سرباز از جنوب به بخش قصرقند و نیکشهر از شهرستان چاه بهار و از باختر بدهستان لاشار محدود میباشد. منطقه ای است کوهستانی و مالاریائی که هوای آن با وجود گرمی از سایر نقاط شهرستان سردتر و بهتر است . این دهستان دارای یک رودخانه بنام رود خواجه میباشد و این رودخانه از ارتفاعات اهوران که بیشتر آبادیهای این دهستان در دره های آن قرار دارد سرچشمه میگیرد و پس از مشروب نمودن آبادیهای اطراف خود وارد بخش قصرقند میشود و این رودخانه در بعض نقاط بی آب و در بیشتر جاها دارای آب است . گله داران دهستان که در حدود دوهزار نفرند بطورسیار در اینجا زندگی می کنند. آب مشروبش از رودخانه ،چشمه و قنات تأمین میشود. محصول عمده اش خرما و غلات و لبنیات و ذرت است و شغل اهالی زراعت و گله داری است . این دهستان از 25 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و جمعیت آن در حدود پنج هزار تن میباشد که بزبان بلوچی سخن میگویند و مذهب تسنن دارند. راههای این دهستان عموماً مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
ترجمه مقاله