چارفصل
لغتنامه دهخدا
چارفصل . [ ف َ ] (اِ مرکب ) چهارفصل . چارموسم . چارهنگام . چارفصل سال . بهار و تابستان و پائیز و زمستان . ربیع و صیف و خریف و شتاء :
در چنین فصل تا بخانه ٔ شاه
داشته طبع چارفصل نگاه .
آنچه مقصود شد در این پیکار
چارفصل است به ز فصل بهار.
در چنین فصل تا بخانه ٔ شاه
داشته طبع چارفصل نگاه .
نظامی .
آنچه مقصود شد در این پیکار
چارفصل است به ز فصل بهار.
نظامی .