چارطاقی
لغتنامه دهخدا
چارطاقی . (اِ مرکب ) بنایی که برسر قبر کنند بی دیوار یعنی چند ستون که بر آن سقفی است . طاقی بر چهار ستون نهاده بی دیواری و غالباً آن را بر سر گورها سازند. بنای بی دیواری که چهار ستون و یک سقف دارد و بیشتر بر سر قبرها سازند :
بیرون رود ز زیر فلک مشت خاک ما
گو چارطاقیی بسر خاک ما مپوش .
|| نوعی از کلاه که چهار ترک دارد. (آنندراج ).
بیرون رود ز زیر فلک مشت خاک ما
گو چارطاقیی بسر خاک ما مپوش .
قاسم مشهدی (از آنندراج ).
|| نوعی از کلاه که چهار ترک دارد. (آنندراج ).