پیش افکندن
لغتنامه دهخدا
پیش افکندن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیش انداختن . || پایین افکندن . فرود آوردن سر و جز آن :
خجل گشتتان دل ز کردار خویش
فکندید یکسر سر از شرم پیش .
رجوع به پیش (در معنی فرود و زیر) شود.
خجل گشتتان دل ز کردار خویش
فکندید یکسر سر از شرم پیش .
فردوسی .
رجوع به پیش (در معنی فرود و زیر) شود.