ترجمه مقاله

پیرمرد

لغت‌نامه دهخدا

پیرمرد. [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهمی سردسیر بخش کهگیلویه ٔشهرستان بهبهان واقع در 8هزارگزی جنوب باختری قلعه اعلا مرکز دهستان . کوهستانی ، سردسیر. دارای 100 تن سکنه . آب آن از چاه ، محصول آنجا غلات و پشم و لبنیات . شغل اهالی زراعت و حشم داری . صنایع دستی قالی و قالیچه و جاجیم و پارچه بافی و راه آن مالرو است . ساکنین ازطایفه ٔ بهمی هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ترجمه مقاله