ترجمه مقاله

پس دست

لغت‌نامه دهخدا

پس دست . [پ َ س ِ دَ ] (اِ مرکب ) ذخیره . پس انداز. یخنی . ذخر.
- پس دست خود داشتن و پس دست نگاه داشتن ؛ ذخر. اذخار. ذخیره کردن برای موقع احتیاج . پس انداز کردن . یخنی نهادن .
- پس دست کردن ؛ پنهان کردن . اندوختن .ذخیره نهادن :
وگر بخانه زری ماند زن کند پس دست .

امیرخسرو دهلوی (از فرهنگ رشیدی ).


ترجمه مقاله