پسند شدن
لغتنامه دهخدا
پسند شدن . [ پ َ س َ ش ُ دَ ](مص مرکب ) مقبول افتادن . مطبوع گردیدن :
چو خواهی که بانوی ایران شوی
بگیتی پسند دلیران شوی ...
بزد گرز و بشکست زنجیر و بند
چنین زخم زان نامور شد پسند.
چو خواهی که بانوی ایران شوی
بگیتی پسند دلیران شوی ...
فردوسی .
بزد گرز و بشکست زنجیر و بند
چنین زخم زان نامور شد پسند.
فردوسی .