ترجمه مقاله

پسندیده داشتن

لغت‌نامه دهخدا

پسندیده داشتن . [ پ َ س َ دی دَ ت َ ] (مص مرکب ) پسند داشتن . پسندیدن . قبول کردن .مصاب شمردن رای او. تصدیق کردن . مقبول شمردن : آن استاد که این عمارت همی کرد چون دیوارها تمام برآورد و بجای خم رسانید اندازه ٔ ارتفاع آن با ابریشمی بگرفت و در حقه ای نهاد و به مهر کرد بخزانه دار شاه سپرد و روی درکشید و پنهان شد... تا بعد از دو سه سال بازآمد و پیش شاه رفت و گفت بفرمای تا حقه ای که به مهر من خزینه دار را سپردم بیارد که آن اندازه و قامت دیوار است چون بیاوردند پیمودند چند ارش از اندازه کمتر بود دیوارها، از آنچه دیوارها در این مدت فرونشسته بود. گفت اکنون از این عیب ایمن شدم و پایه ها قرار گرفت باکی نیست و او را بدان پسندیده داشتند و تمام کرد. (نزهت نامه ٔ علائی ). از آنجا که کمال سخن شناسی و تمیز پادشاهانه بود آنرا پسندیده داشت . (کلیله و دمنه ). و ملک و جملگی حاضران آنرا پسندیده داشتند. (کلیله و دمنه ). و نیز رجوع به پسند داشتن شود.
ترجمه مقاله