پسروی کردن
لغتنامه دهخدا
پسروی کردن . [ پ َ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیروی کردن . تابعیت کردن . متابعت . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). تبع. اتباع . اتبّاع . تباعة. اقتداء. اقتفاء. مساتلة: استتباع ؛ پس روی کردن خواستن . تباع ؛ پس روی عمل کسی کردن . تتابع؛ پس روی کردن با یکدیگر. تکاتع؛ پس روی کردن با یکدیگر. (منتهی الارب ).