پرمدارا
لغتنامه دهخدا
پرمدارا. [ پ ُ م ُ] (ص مرکب ) که رفق و مدارات بسیار کند :
مگر کردگار آشکارا کند
دل و مغز ما پرمدارا کند.
مگر بر من این آشکارا شود
بر آتش دلم پرمدارا شود.
مگر کردگار آشکارا کند
دل و مغز ما پرمدارا کند.
فردوسی .
مگر بر من این آشکارا شود
بر آتش دلم پرمدارا شود.
فردوسی .