پدندر
لغتنامه دهخدا
پدندر. [ پ ِ دَ دَ ] (اِ مرکب ) پدراندر. ناپدری . شوهر مادر. شوی مادر. پدر سببی . خسر. پدراندر. شوهر ننه :
از پدر چون از پدندر دشمنی بیند همی
مادر از کینه بر او مانند مادندر شود.
این کلمه را برخی پَدَنْدَر و بعضی پَدْنَدَر نیز آورده اند. (برهان ).
از پدر چون از پدندر دشمنی بیند همی
مادر از کینه بر او مانند مادندر شود.
لبیبی (از صحاح الفرس ).
این کلمه را برخی پَدَنْدَر و بعضی پَدْنَدَر نیز آورده اند. (برهان ).