ترجمه مقاله

پاکبازی

لغت‌نامه دهخدا

پاکبازی . (حامص مرکب ) عمل آنکس که هرچه دارد در قمار و عشق و یا در هواهای دیگر دهد و از ناداشت نیندیشد :
پاکبازی دوست داری در سخا با دوستان
بر دل صافی زنی چون پیر صافی با مرید.

سوزنی .


عشق و مستوری بهم دورند و راه پاکبازی
آن کسی آسان رود کاین شیشه در بارش نباشد.

اوحدی (کلیات چ سعید نفیسی ص 164).


|| عشق پاک ؛ عشقی که به شائبه ٔ هوای نفس مشوب نباشد.
- پاکبازی کردن ؛ پاک باختن :
جان شیرین بر بساط عاشقی بی تلخئی
در هوای مهر جانان پاکبازی کن بباز.

سنائی .


ترجمه مقاله