ترجمه مقاله

وهف

لغت‌نامه دهخدا

وهف . [ وَ ] (ع مص ) وهیف . برگ برآوردن گیاه و سبز شدن و گوالیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نزدیک شدن . || پیش آمدن و آشکار گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || نزدیک رسیدن و حاصل شدن و آسان گردیدن . || خادم کلیسا گشتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). قیمی کلیسا کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله