وشم
لغتنامه دهخدا
وشم . [ وُ ] (اِ) پرنده ای باشد شبیه به تیهو لیکن از تیهو کوچکتر است ، و آن را عربان سمانی و سلوی و ترکان بلدرچین گویند. (برهان ). کرک و بلدرچین که به تازی سلوی گویند. (ناظم الاطباء) :
در جنب علو همتت چرخ
ماننده ٔ وشم پیش چرغ است .
در جنب علو همتت چرخ
ماننده ٔ وشم پیش چرغ است .
ابوسلیک گرگانی .