ترجمه مقاله

وشظ

لغت‌نامه دهخدا

وشظ. [وَ ] (ع مص ) درپیوستن و آمیزش نمودن گروهی اندک با دیگران . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد):وشظ القوم الینا؛ درپیوستند به ما و آمیزش نمودند وایشان اندک اند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || فانه و میخ در بن دسته ٔ تبر و تیشه زدن تا تنک و استوار گردد. || پاره ای از استخوان شکستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله