ورچروکیدهلغتنامه دهخداورچروکیده . [ وَ چ ُ دَ/ دِ ] (ن مف مرکب ) ترنجیده . منقبض . (یادداشت مؤلف ). چین و چروک افتاده . پلاسیده . (فرهنگ فارسی معین ).