ورش
لغتنامه دهخدا
ورش . [ وَ رَ / وَ ] (حرف ربط مرکب ) مخفف و اگرش . و اگر او را :
گرش غول شهر گوئی جای این گفتار هست
ورش دیو دهر گوئی جای استغفار نیست .
گرش بنکوهی ندارد شرم و باک
ورش بنوازی نیابی زو صواب
گرش غول شهر گوئی جای این گفتار هست
ورش دیو دهر گوئی جای استغفار نیست .
ناصرخسرو.
گرش بنکوهی ندارد شرم و باک
ورش بنوازی نیابی زو صواب
ناصرخسرو.