وخ
لغتنامه دهخدا
وخ . [ وَ / وُ ] (صوت ) کلمه ای است که در موقع خوش آیند بودن چیزی میگویند. (ناظم الاطباء). مرادف واه واه . (غیاث اللغات ) :
خدا داده ست فوقی را چنین دردانه ای وخ هی
که با انداز معشوقی هزاران عشوه ضم دارد.
|| علامت تعجب است .
- وخ جان . (ناظم الاطباء). رجوع به همین مدخل شود.
- وخ وخ ؛ واه واه . کلمه ٔ تحسین است . (یادداشت مرحوم دهخدا). وه وه .
خدا داده ست فوقی را چنین دردانه ای وخ هی
که با انداز معشوقی هزاران عشوه ضم دارد.
فوقی (آنندراج ).
|| علامت تعجب است .
- وخ جان . (ناظم الاطباء). رجوع به همین مدخل شود.
- وخ وخ ؛ واه واه . کلمه ٔ تحسین است . (یادداشت مرحوم دهخدا). وه وه .