ترجمه مقاله

وثیق

لغت‌نامه دهخدا

وثیق . [ وَ ] (ع ص ) استوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). استوار و محکم . (ناظم الاطباء). ج ، وِثاق .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
متفق گشتند در عهد وثیق
که نگرداند سخن را یک رفیق .

مولوی .


- ثوب وثیق ؛جامه ٔ نیک بافته . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله