ترجمه مقاله

واچیدن

لغت‌نامه دهخدا

واچیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) به دست برچیدن چیزی را. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیده ها را برچیدن . چیده ها را جمع کردن . اشیاء منبسط و چیده را جمع کردن . || دانه به منقار چیدن مرغ . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || از هم باز کردن چیزی که با میل چیده و بافته باشند. || چین از روی دور کردن . || ریختن بساط شطرنج . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جدا کردن دانه . پنبه دانه جدا کردن از پنبه . (ناظم الاطباء):تزبید، تسبیخ ، واچیدن پنبه . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله