ترجمه مقاله

واصله

لغت‌نامه دهخدا

واصله . [ ص ِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، ص )
- اسباب واصله (اصطلاح پزشکی قدیم ) ؛ سببی که به میانجی آن سبب حالتی نو پدید گردد، چنانکه امتلا، چه امتلا از اسباب سابقه است و چون به سبب آن رگها پر شود از اسباب واصله است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
|| زنی که موی خویش را به موئی غیر از موی خود، پیوند میدهد. (از اقرب الموارد). || زن که گیسوی عاریت سازد. (از یادداشت مؤلف ). || موی زنان را پیوندکننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که از موی دیگری موی زنان را پیوند کند و موی عاریه برای آنها سازد. (ناظم الاطباء). || زن زانیه و از اعلام است . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله