ترجمه مقاله

وارخ

لغت‌نامه دهخدا

وارخ . [ رَ ] (اِ) تیر. || آرنج . (ناظم الاطباء). این کلمه در این معنی ظاهراً مصحف وارنج باشد. || افعی . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). || چلپاسه . (ناظم الاطباء). || شعاع نور. (اشتینگاس ).
ترجمه مقاله