ترجمه مقاله

وادی النعمان

لغت‌نامه دهخدا

وادی النعمان . [ دِن ْ ن ُ ](اِخ ) ناحیه ای است نزدیک مکه . صاحب مجمل التواریخ والقصص آرد: پس به آخر عمر آدم را فرزندی آمد، ویرا شیث نام نهاد و معنی آن هبت اﷲ باشد، شیث سریانی است ،و چون آدم به حج رفت سالی از پس کوه عرفات ، جبرائیل علیه السلام به فرمان خدای تعالی تا وقت آنکه آدم خواست که بخسبد به وادی النعمان ، هرچه ذریه آدم و حواست بودن تا قیامت ، از صلب او بیرون آورد و آدم بدید، و آدم بر ایشان به هستی خدای تعالی گواه گرفت . قوله تعالی : «و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی » (قرآن 172/7). و آن روز آدم را صلوات اﷲ و سلامه علیه صد و بیست فرزند نرینه بودند و ایشان را بدو قسمت کرد اصحاب الیمین را گفت : «هولاء فی الجنة ولاابالی ،» و اصحاب الشمال را گفت : «هولاء فی النار و لاابالی » و کار در این بسته است . (مجمل التواریخ والقصص چ ملک الشعراء بهار ص 182). صاحب حبیب السیر گوید: حضرت آدم صفی علیه السلام من الملک الوفی روزی بعد از آنکه از طواف بیت اﷲ الحرام فراغت یافت . به وادی نعمان شتافته به خواب رفت و در آن حین حضرت رب العالمین ذریت آنجناب را از پشتش بیرون آورده به وی نمودند. و ندای عالم بالا به گوش ذریت آدم رسید که : «الست بربکم » مجموع گفتند: «بلی » پروردگار ما تویی . (حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 10).
ترجمه مقاله