همای کش
لغتنامه دهخدا
همای کش . [ هَُ ک ُ ] (نف مرکب ) آنکه دشمن بزرگان و بلندطبعان بود. کشنده ٔ طبایع عالی . دشمن مردم دانا و هشیار :
همای کش تراز این کرکسان جیفه نهاد
ندیده ام که ز عنقا کنند طعم عقاب .
همای کش تراز این کرکسان جیفه نهاد
ندیده ام که ز عنقا کنند طعم عقاب .
خاقانی .