هللغتنامه دهخداهل . [ هَُ ] (اِ) آغوش و بغل . (برهان قاطع) : ای عشق خندان همچو گل ای خوش نظر چون عقل کل خورشید را درکش به هل ای شهسوار هل اتی .مولوی .