ترجمه مقاله

هجهج

لغت‌نامه دهخدا

هجهج . [ هََ هََ] (ع اِ) زمین درشت خشکسال رسیده . (منتهی الارب ). و عبارت اللسان چنین است : الارض الصلبة الجدبة التی لانبات بها. (از اقرب الموارد). ج ، هجاهج . (اقرب الموارد). || کلمه ای است که گوسپندان را زجر کنند به وی . (منتهی الارب ). در صورت مبنی بودن بر سکون ، زجراست برای غنم . (اقرب الموارد). رجوع به هجاهج شود.
ترجمه مقاله