هاشمی
لغتنامه دهخدا
هاشمی . [ ش ِ ] (اِخ ) سیدعلی . از شعرای لطیف طبع قرن نهم هجری است . امیر علیشیر نوائی در کتاب مجالس النفائس از وی یاد کرده و درباره ٔ وی چنین مینویسد: سیدی صحیح النسب و الحسب است ، و درملازمت میرزا عبداللطیف به سپاهیگری قیام نمود، طبعی زیبا دارد. سپس این بیت را از اشعار او نقل کرده :
در بیابان عدم بودم به فکر آن دهن
شد پدید آن خط سبز و گشت خضر راه من .
در لطائف نامه ترجمه ٔ محمد فخری هراتی کلمه ٔ «علی » در نام وی نیامده و با عنوان سیدهاشمی ذکر شده است .
در بیابان عدم بودم به فکر آن دهن
شد پدید آن خط سبز و گشت خضر راه من .
(مجالس النفائس ص 14 و 189).
در لطائف نامه ترجمه ٔ محمد فخری هراتی کلمه ٔ «علی » در نام وی نیامده و با عنوان سیدهاشمی ذکر شده است .