نیم سوختلغتنامه دهخدانیم سوخت . (ن مف مرکب ) نیم سوخته . نیم سوز : ز آتش خورشید شد نافه ٔ شب نیم سوخت قوت از آن یافت روز خوش دم از آن شد بهار.خاقانی .