نیم جوشیده
لغتنامه دهخدا
نیم جوشیده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نیم جوش . آب یا مایعی که بر آتش خوب نجوشیده باشد. || شرابی که تخمیر آن هنوز کامل نشده است و نارس است :
نیم جوشیده عصیر از سر خم
درکشیدن ، که چنین است صواب .
نیم جوشیده عصیر از سر خم
درکشیدن ، که چنین است صواب .
منوچهری .