ترجمه مقاله

نیمه شب

لغت‌نامه دهخدا

نیمه شب . [ م َ / م ِ ش َ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) وسط شب . نیمه ٔ شب :
کسی کو ندارد بود خشک لب
چنانچون توئی گرسنه نیمه شب .

فردوسی .


آفرین بر مرکبی کو بشنود در نیمه شب
بانگ پای مورچه از زیر چاه شصت باز.

منوچهری .


تو در نیمه شب نیز اگر یاوری
کلیدی بجنبان در این داوری .

نظامی .


محتسب در نیمه شب جائی رسید
در بن دیوار مردی خفته دید.

مولوی .


ترجمه مقاله