ترجمه مقاله

نیازومند

لغت‌نامه دهخدا

نیازومند. [ م َ ] (ص مرکب ) نیازمند. محتاج . حاجتمند. (برهان قاطع) :
من نیازومند تو گشتم و هر کو شد چو من
عاشق ناز تو می زیبدش هرگونه نیاز.

منوچهری .


ترجمه مقاله