ترجمه مقاله

نوشیدن

لغت‌نامه دهخدا

نوشیدن . [ دَ ] (مص ) نیوشیدن . شنیدن . (آنندراج ). استماع . شنیدن . شنودن . اطاعت کردن . نیز رجوع به نیوشیدن شود :
ندانند درمان آن را به بند
اگر بد نخواهی تو می نوش پند.

فردوسی .


گوش آن کس نوشد اسرار جلال
کاو چوسوسن ده زبان افتاده لال .

مولوی .


لیک کوته کردم آن گفتار را
تا ننوشد هر خسی اسرار را.

مولوی .


|| گرفتن و هضم کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله