نوزودلغتنامه دهخدانوزود. [ ن َ / نُو ] (اِ) نوزوت . رجوع به نوزوت شود : بکردی یشت و کشتی نیز نوزودروانت را از این ره تاره و پود.(ارداویراف نامه از فرهنگ فارسی معین ).