نواگر
لغتنامه دهخدا
نواگر. [ ن َ گ َ ] (ص مرکب ) سازنده و گوینده . (جهانگیری ) (رشیدی ). خواننده و سازنده . (انجمن آرا) (برهان قاطع). نوازنده . (یادداشت مؤلف ). مطرب و سازنده و مغنی و خواننده . (ناظم الاطباء) :
به باغ اندر ندیدند ایچ جانْور
مگر بر شاخ مرغان نواگر.
نشسته گرد رامینش برابر
به پیش رام کوسان نواگر.
|| آنکه نامه و کتابی را از آغاز تا انجام از حفظ دارد(؟). (ناظم الاطباء). || آنکه کاری را بتمامه انجام می دهد(؟). (ناظم الاطباء).
به باغ اندر ندیدند ایچ جانْور
مگر بر شاخ مرغان نواگر.
فخرالدین اسعد.
نشسته گرد رامینش برابر
به پیش رام کوسان نواگر.
فخرالدین اسعد.
|| آنکه نامه و کتابی را از آغاز تا انجام از حفظ دارد(؟). (ناظم الاطباء). || آنکه کاری را بتمامه انجام می دهد(؟). (ناظم الاطباء).