ترجمه مقاله

نقش سوختن

لغت‌نامه دهخدا

نقش سوختن . [ ن َ ت َ ] (مص مرکب ) در قمار نقش خوب آوردن و از آن سودی نبردن . ناکام شدن :
بسکه نقشم در قمار عشقبازی سوخته ست
گل کند داغم به رنگ کعبتین از استخوان .

اثر (از آنندراج ).


ترجمه مقاله