ترجمه مقاله

نفیر آوردن

لغت‌نامه دهخدا

نفیر آوردن . [ ن َ وَ دَ ] (مص مرکب ) هجوم آوردن و ناگاه بر سر چیزی فرودآمدن . (از آنندراج ) : امیر نصر به نفس خویش به سیستان شد و از غور نفیر آوردند و مشایخ سیستان آنجا شدند و سلطان محمود به نفس خویش آنجا شد و... حربی صعب کردند. (تاریخ سیستان ).
گر آن فتنه آرد به این سو نفیر
شود ملک تاراج و مردم اسیر.

هاتفی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله