ترجمه مقاله

نفورة

لغت‌نامه دهخدا

نفورة. [ ن ُ رَ ] (ع اِ) فرمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حکم . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || خویش و قریب مرد که به خشم وی خشمناک شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نافرة. (اقرب الموارد). رجوع به نافرة شود.
ترجمه مقاله