ترجمه مقاله

نشبة

لغت‌نامه دهخدا

نشبة. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) آویزش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) مردی که به کاری آویزد و رها نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نُشَبَة. (المنجد). گویند: کنت نشبة فصرت عقبه ؛ ای کنت اذا نشبت و علقت بانسان لقی منّی شراً فقد اعقبت الیوم و رجعت . (منتهی الارب )؛ بودم من که چون درمی آویختم به کسی از من به وی بدی می رسید و امروز برگشتم از آن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِ) گرگ . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اسم است گرگ را . (از معجم متن اللغة) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || (مص ) نشب . (منتهی الارب ) (المنجد) (اقرب الموارد). رجوع به نشب شود.
ترجمه مقاله