نخودآب
لغتنامه دهخدا
نخودآب . [ ن ُ خُدْ ] (اِ مرکب ) نوعی از پرهیزانه ٔ بیماران که از گوشت بی چربی و نخود جوشانیده در آب ترتیب دهند. (ناظم الاطباء). ابوحنیفه . (مهذب الاسماء). آبگوشتی رقیق از گوشت و آب نخود بیماررا، گوشت آن کم است و نخود و آبش بیشتر. جوذآبه . حمصیه . (یادداشت مؤلف ) : و طعام نخودآب دهند . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
گر تو خواهی نخودآبی که تو را سود دهد
زعفران با عرق گل ببر آنجا در کار.
گر تو خواهی نخودآبی که تو را سود دهد
زعفران با عرق گل ببر آنجا در کار.
بسحاق .