نخجیرگرلغتنامه دهخدانخجیرگر. [ ن َ گ َ ] (ص مرکب ) شکارچی صیاد. شکارکننده . نخجیرگیر : رای تو چه کردی ار به تقدیرنخجیرگر او شدی تو نخجیر.نظامی .