ترجمه مقاله

نبیج

لغت‌نامه دهخدا

نبیج . [ ن َ ] (ع اِ) آواز سگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نبیج الکلب . (اقرب الموارد). آواز و بانگ سگ . (ناظم الاطباء). || نابجة. طعامی است جاهلی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). یک نوع طعامی مر تازیان را که از شیر و پشم شتر می ساختند، و نابجة نیز گویند. (ناظم الاطباء). || (مص ) بانگ کردن سگ . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بانگ کردن سگ و آهو و تکه و مار. (آنندراج ). نباج . (از معجم متن اللغة). رجوع به نباج شود. || نبج . (از معجم متن اللغة). رجوع به نبج شود.
ترجمه مقاله