ترجمه مقالهسوشال تریدینگ

نبنبة

لغت‌نامه دهخدا

نبنبة. [ ن َ ن َ ب َ ] (ع مص ) بانگ کردن تکه که مست شده است از شهوت . (از ناظم الاطباء). بانگ کردن تکه وقت هیجان . (از منتهی الارب ). بانگ کردن به وقت هیجان . (محیط المحیط) (اقرب الموارد). رجوع به نب و نباب شود. || بیهوده گفتن در هنگام جماع . (ناظم الاطباء). سخن های بیهوده گفتن وقت جماع . (از منتهی الارب ): نبنب الرجل ؛ بیهوده گفت آن مرد در هنگام جماع . (ناظم الاطباء). رجوع به نب و نباب شود. || دراز کردن کار را در تحسین و سخنهای بیهوده گفتن وقت جماع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تطویل عمل بود در تحسین به وقت جماع . (محیط المحیط). تطویل عمل در تحسین . (اقرب الموارد).
ترجمه مقالهسوشال تریدینگ