ناهار شکستن
لغتنامه دهخدا
ناهار شکستن . [ ش ِ ک َت َ ] (مص مرکب ) رفع گرسنگی کردن با خوردن : و ترا [ گربه ] با خویشتن آشنائی نمی بینم جز آنکه به خوردن من [ موش ] ناهار بشکنی . (کلیله و دمنه ).
به طبع گرسنه چشم حمیت اندیشم
که جز به نعمت جود تو نشکند ناهار.
به طبع گرسنه چشم حمیت اندیشم
که جز به نعمت جود تو نشکند ناهار.
عرفی (از آنندراج ).