نانخواره
لغتنامه دهخدا
نانخواره . [ خوا / خا رَ / رِ ] (نف مرکب ) خورنده ٔ نان . که حریص به نان خوردن است . که حرص نان دارد :
بهر نان در خویش حرص ار دیدمی
اشکم نانخواره را بدریدمی .
|| نان خور. وظیفه بر. مستمری بگیر. وظیفه خور :
گشت بر رای تو پوشیده که چون غمخوار گشت
سوزنی پیر دعاگوی تو از نانخوارگان .
رجوع به نانخور شود.
بهر نان در خویش حرص ار دیدمی
اشکم نانخواره را بدریدمی .
مولوی .
|| نان خور. وظیفه بر. مستمری بگیر. وظیفه خور :
گشت بر رای تو پوشیده که چون غمخوار گشت
سوزنی پیر دعاگوی تو از نانخوارگان .
سوزنی .
رجوع به نانخور شود.