ترجمه مقاله

ناقر

لغت‌نامه دهخدا

ناقر. [ ق ِ ] (ع ص ) تیر که بر نشانه رسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از المنجد) (از ناظم الاطباء). تیر که بر هدف اصابت کند یا تیر که ازهدف نگذرد . (از معجم متن اللغة). || نویسنده ٔ بر سنگ . (فرهنگ نظام ). || آنکه زمین را می کند و سوراخ می کند. الذی ینقر الارض و یثقب . (معجم متن اللغة). || زننده . || زننده ٔ عود و دف . || سوراخ کننده ٔ با منقار . (فرهنگ نظام ). اسم فاعل از نقر است . رجوع به نقرشود. ج ، نواقر. || (اِ) چنگ . (السامی ).
ترجمه مقاله