ناف بر زمین گذاشتن
لغتنامه دهخدا
ناف بر زمین گذاشتن . [ ب َ زَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) و ناف بر زمین نهادن . سنگین شدن بار حیوان به طوری که شکمش را بر زمین گذارد. (فرهنگ نظام ) :
می گذارد ناف از خورشید تابان بر زمین
گر فلک بردارد این باری که بر دوش من است .
|| مجازاً، عاجز شدن کسی از کار زیاد. (فرهنگ نظام ). رجوع به ناف افکندن شود.
می گذارد ناف از خورشید تابان بر زمین
گر فلک بردارد این باری که بر دوش من است .
صائب (از آنندراج ).
|| مجازاً، عاجز شدن کسی از کار زیاد. (فرهنگ نظام ). رجوع به ناف افکندن شود.