ترجمه مقاله

ناخور

لغت‌نامه دهخدا

ناخور. (اِخ ) نام پدر آزر و جدّ ابراهیم . مؤلف تاریخ گزیده آرد: لقب او خلیل اﷲ، نسبش ابراهیم بن آزر و هوتارخ بن ناخوربن ساروغ . (تاریخ گزیده ص 30). صاحب تاریخ سیستان نام او را ناجورا آورده است . (تاریخ سیستان ص 43). مؤلف حبیب السیر آرد: در تاریخ طبری مسطور است که نام پدر ابراهیم به عربی آزر بوده و به عبری و پهلوی تارخ و برخی را عقیده آنکه یکی از این دو اسم لقب او بود و پدر آزر به اتفاق مورخان ناخور نام داشت و به روایتی در میان ناخور و ارفخشدبن سام بن نوح علیه السلام پنج کس واسطه بوده اند و بعضی از مورخان کمتر از این گفته اند. (حبیب السیر ج 1 ص 43). ابراهیم ... با برادرزاده ٔ خود لوطبن هارون و ساره بنت لومربن ناخور که دختر عمش بود... به جانب شام رفتند. (حبیب السیر ج 1 ص 48). و نیز رجوع به ناجور و ناجورا شود.
ترجمه مقاله