ترجمه مقاله

ناخر

لغت‌نامه دهخدا

ناخر. [ خ ِ ] (ع ص ) کهنه ٔ پوسیده ٔ ریزریز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || استخوان کاواک که به وزیدن باد آواز آید از وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). استخوان پوسیده . (مهذب الاسماء). قیل الذی تدخل فیه الریح ثم تخرج منه و لها نخیر. (اقرب الموارد). || خوک حمله کننده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). الخنزیر الضاری . (اقرب الموارد). ج ، نُخُران . || ما بالدار ناخر؛ احد. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله